در هرکجای دنیا که باشید، خواهید دید که به 9 دلیل فروشندهها از بازاریابها متنفرند . فروشندگان اعتقاددارند که بازاریابی به معنای اتلاف پول است و بازاریابان نیز به فروشندگان مشکوک بوده و اغلب آنان را بیمصرف میدانند.
اما باید بدانید که شرکتهایی که به نتایج فوقالعاده در کسب سهم بازار و سود سالانه رسیدهاند به سبب ایجاد تعادل مناسب بین بازاریابی و فروش خود به این جایگاه دست پیدا نمودهاند. فروشنده در این سازمانها دائما در حال پولسازی است. اما باید در فهم تفاوت بین این دو تلاش نماییم.
نتایج تحقیقات سالانه موسسه SBI بررسی و ارزیابی تعداد زیادی از واحدهای بازاریابی سازمانها بینالمللی میپردازد، نشان میدهد که 71 درصد از استراتژیهای بازاریابی اشتباه است. به این معنا که این میزان از فروش در سطح بینالمللی تنها ناشی از 29% از فعالیتهای بازاریابی است.
حال تصور کنید که اگر 80 درصد برنامه بازاریابی بهدرستی تدوین میشد درنتیجه چه تعداد شرکت میلیارد دلاری جدید در بازار حضور میداشتند.
فروشنده حرفهای به علت شناخت بازار، برخورد مستقیم با مشتری و نحوه جهتگیری سازمان، بدون اطلاع از نتایج اینگونه تحقیقات، اقدامات بازاریابی را اشتباه میداند.
البته به یک نکته توجه نمایید : فورا بامطالعه این مطلب تصمیم به حذف واحد بازاریابی نگیرید و یا کل عملیات برنامهریزی و اجرای بازاریابی به فروشنده خود تفویض ننمایید.
فروشنده حرفهای با بهرهگیری از مهارت فنی و تخصصی خویش و با مقایسه نتایج حاصل از برنامه با بازخورد دریافت شده از بازار، در مورد نقاط ضعف و مشکلات برنامه بازاریابی شکایت مینماید ، اما اگر از وی بخواهید که تدوین برنامهریزی بازاریابی را انجام دهد به علت عدم درک مناسب از وضعیت کلان شرکت و نداشتن مهارت ادراکی (سیستماتیک یا کلنگر) قادر به استخراج برنامه بازاریابی از برنامه استراتژیک سازمان نخواهد بود.
پس برای رسیدن به پول بیشتر نیاز به تخلیات عجیب و غیرقابلدسترس نیست. فقط برنامه را باید اصلاح نمایید.
بخشبندی مشتریان :
کافی است که بدانید که کدام بخش از مشتریان بیشترین پول را برای سازمانتان به همراه خواهند آورد. درنتیجه مانند نور لیزر که از تمرکز نور درون یک کریستال ایجاد میگردد، بر روی آن تمرکز نمایید.
شناخت الگوی خرید مشتریان :
آیا در مورد فرایند تصمیمگیری خریداران موجود در بخشبندی مشتریان، اطلاعات کافی دارید ؟ برای هر نوع از تصمیمگیری چه برنامهای دارید ؟
برنامهریزی محتوا :
برای مشتری خود محتوای مناسب تولید نمایید تا با دریافت اطلاعات مناسب در خصوص محصولات و خدمات، به دانش، مهارت و تجربه شما پی ببرد. بازاریابی محتوایی / بازاریابی مفهومی یکی از عوامل ارتباط پایدار با مشتری است.
مدیریت مشتریان بالقوه :
بسیاری از شرکتها به دنبال مشتری جدید هستند، درحالیکه همچنان میتوانند از مشتریان پیشین که به خواب زمستانی خرید رفتهاند به خرید مجدد رسید. پس مهم آن است که بدانیم که چگونه مشتریان را به خرید مجدد متقاعد نماییم و آن را در برنامه بازاریابی خود بیاوریم. یک برنامه بازاریابی جامع و مناسب قادر است تا 25% مشتریان بالقوه را به فرصتی برای تبدیلشدن به مشتریان بالفعل هدایت نماید. همچنین باید در خصوص برنامهای برای دستیابی به وفاداری مشتری به برند Brand Loyalty وجود داشته باشد. خوشا به حال فروشندگان این نوع سازمانها و پورسانتهایی که دریافت مینمایند.
!!! پورتال یو تجارت!!!