شاید اگر در یک دنیای بینقص زندگی میکردیم شخصیت همه آدمهای دور و اطرافمان مهربان، منطقی، خوش اخلاق و به صورت کلی بینقص بود. همه یکدیگر را درک میکردند و همدیگر را دوست داشتند. اما متاسفانه ما در آن دنیای خیالی بینقص زندگی نمیکنیم. برخی افراد به قدری روی اعصاب هستند که تحمل کردن آنها بسیار سخت میشود. اما راه و روش درست برای مقابله با چنین افراد چیست؟ یا بهتر است بپرسیم، انسانهای باهوش چگونه با چنین افرادی برخورد میکنند؟
۱. پذیرش دوست نداشتن همه
گاهی وقتها در تلهی خوب بودن خود گرفتار میشویم و فکر میکنیم ما باید با هر کس دیگری که ارتباط برقرار میکنیم، وی را دوست داشته باشیم و از وقت گذراندن با او لذت ببریم. در حالی که برخورد با آدمهایی که با نظرات ما مخالف هستند اجتنابناپذیر است و افراد باهوش به خوبی این موضوع را میدانند. آنها همچنین میدانند بحث و جدال و مخالفت تنها نتیجه تفاوت در برخی متغیرها است.
آن فردی که شما از او خوشتان نمیآید، لزوما انسان بدی نیست. دلیل اینکه نمیتوانید با او کنار بیایید، تفاوت در شیوه فکر کردن هر دوی شما است که نتیجهی آن ساخت قضاوتهای متفاوت میشود. همین که قبول کنید قرار نیست فرد دوستداشتنی همه باشید، و همچنین قرار نیست همه را دوست داشته باشید، احساس شما به کلی در مورد افرادی که دوست ندارید، تغییر خواهد کرد. نتیجهی این شیوه فکر جدید شما حتی میتواند باعث شود با موافق بودن یا مخالفت این افراد نیز راحتتر کنار بیایید.
۲. مدارا با افراد دوست نداشتنی
مهم نیست احساس شما نسبت به هر شخص چگونه باشد؛ آن شخص هماهنگ با شما رفتار میکند و انگار همان چیزی که نشان میدهید را به خودتان برمیگرداند. اگر با آن شخص نامهربان و بیادب باشید، وی نیز همه ظواهر را کنار خواهد گذاشت و به شما بیادبی خواهد کرد.
شاید در این زمان بهترین شیوه رفتار همان صورت به ظاهر خندان دیپلماتها باشد. شما باید بتوانید مثل یک شخص حرفهای، شیوهی رفتار هر دو طرف را به دست بگیرید و مثبت فکر و برخورد کنید. اینگونه شما به آن مرحله رفتار بد متقابل وارد نمیشوید.
۳. برآورد دوبارهی انتظارات
داشتن انتظارهای غیر واقعی مردم نسبت به دیگران یک مسئله عادی است. حتی خود ما دوست داریم بقیه افراد شبیه به ما رفتار کنند یا در موقعیتهای خاص حرفایی بزنند که ما دوست داریم. با این حال این انتظارات غیر واقعی است و خیلی وقتها به حقیقت تبدیل نمیشود.
گاهی اوقات ما یک کار بسیار خوب برای دیگران انجام میدهیم، اما درست زمانی که انتظار داریم همان شیوه رفتار را از دیگران هم ببینیم، شدیدا از برآورده نشدن انتظاراتمان نامید میشویم. یکی از پرفسورهای دانشگاه نیوجرسی آمریکا با نام آلن کاوویلا در این رابطه حرف جالبی میزند: «انتظار از دیگران برای انجام کاری که ما میکنیم شبیه این است که خود را برای نامید شدن آماده کرده باشیم.»
اگر از فردی انتظاراتی دارید و میبینید هربار آن انتظارها برآورد نمیشود، شاید وقت آن رسیده که انتظارهای خود را دوباره بررسی کنید و در صورت لزوم آنها را تغییر دهید. در این حالت شما از نظر روحی آمادهاید و رفتار آن شخص باعث تعجب شما نخواهد شد. افراد باهوش همیشه انتظارات خود را دوباره بررسی میکنند تا توسط رفتار افرادی که دوست ندارند متعجب نشوند.
۴. تمرکز بر خود
مهم نیست چقدر تلاش میکنید؛ بالاخره یکی پیدا میشود که حسابی روی اعصابتان راه برود و حتی روز شما را خراب کند. باید بتوانید نامیدی از رفتار و برخورد با آنها را مدیریت کنید. به جای اینکه دربارهی رفتار تحریککنندهی آن شخص فکر کنید، بر رفتار خودتان تمرکز کنید. گاهی اوقات چیزهایی که دربارهی دیگران دوست نداریم، معمولا آنها را در مورد خودمان هم دوستشان نداریم.
با تمرکز بر محرکهایی که دیگران در رفتار ما ایجاد میکنند، میتوانیم حتی عکسالعمل خود را پیشبینی کنیم و حتی در مواردی تغییر دهیم. به خاطر داشته باشید، تغییر توقعات و رفتار خود، بسیار سادهتر از خواستن همین موارد از دیگران است.
۴. یک لحظه صبر و یک نفس عمیق
اصلا انگار ما با برخی از شخصیتها جور نیستیم و هر کاری میکنیم به دلمان نمینشینند. شاید این شخصیت از همدانشگاهیهایی باشد که هیچ وقت به قول و قرارش وفادار نمیماند یا شخصی بین آشنایان که دائم مشغول به گفتن جکهای بیمزه است. به دور و بر خود یک نگاه بیندازید و ببینید چه کسانی با رفتار خود شما را اذیت میکنند و در یک کلام شخصیت آنها را دوست ندارید؛ با این نگاه کلی خود را برای دوباره اتفاق افتادن اینگونه رفتارها آماده خواهید کرد.
اگر بتوانید برای چند لحظه هم که شده همه چیز را متوقف کنید و از بالا زدن آدرنالین خود جلوگیری کنید و همراه با یک نفس عمیق به بخش منطقی مغز خود بروید، حتی میتوانید صحبتهای رد و بدل شده را بهتر کنید و از آن داوریها جلوگیری کنید.
قطعا کشیدن یک نفس عمیق و برداشتن یک گام به سمت عقب میتواند به آرام شدن شما کمک کرده و از واکنشهای ناگهانی جلوگیری کند. این دو قدم قطعا به باز شدن ذهن و قلب شما کمک بسیاری خواهد کرد.
۶. انتقاد محترمانه
اگر اشخاصی هستند که دائم سعی میکنند با رفتار و نوع ارتباط خود برای شما مشکلساز شوند، شاید وقت انتقاد از آنها فرارسیده باشد. اما انتقادی که قرار است بیان کنید باید با زبانی خوش و کاملا خیرخواهانه بیان شود و اگر جنبهی اتهامی بگیرد، قطعا جواب نخواهد داد. از فرمول «زمانی که تو … من حس میکنم...» استفاده کنید و برای مثال بگویید؛ «زمانی که تو وسط صحبت کردن، حرفم را قطع میکنی، حس میکنم حرفهایم ارزشی ندارد.» سپس لحظهای صبر کنید و منتظر پاسخ وی بمانید.
شاید اصلا در آن زمان، شخص مورد نظر شما متوجه نشده حرفهای شما در آن لحظه تمام نشدهاند یا هم کلاسی شما آنقدر در مورد ایدهای که بیان کردید هیجانزده شده که ناخودآگاه به میان صحبت شما پریده است.
۷. ایجاد فاصله
اگر تمام ۶ قدم قبل شکست خورده باشد، افراد باهوش فاصلهای را بین خود و آن فرد به دل ننشین(!) ایجاد میکنند. عذرخواهی کنید و به کار خود برگردید یا راه خود را پیش بگیرید. اگر در سر کار هستید، به اتاق دیگری بروید یا میز خود را تغییر دهید. با کمی فاصله گرفتن میتوانید بعد از مدتی برگردید و با خیال راحت هم با کسانی که دوست دارید و هم دیگرانی که زیاد به دلتان نمینشینند، ارتباط برقرار کنید.
البته که اگر میتوانستیم آرزو کنیم همهی افرادی که دوست نداریم از اطرافمان دور شوند، همه چیز راحتتر میشد؛ اما متاسفانه زندگی اینطور رفتار نمیکند و ما خودمان باید آن را مدیریت کنیم.
کاری از مجله روانشناسی برتر
نشر مجدد : یو تجارت