عملکرد مغز
هیچ کس نمیتواند منکر عقل، اندیشه، برنامهریزی، احتیاط و محاسبه باشد اما چه کسی میتواند ادعا کند که دقیقا آنچه را که پیشبینی میکند همان خواهد شد؟ اینها همه میتوانند ابزاری برای موفقیت در امور شغلی باشند ولی اگر به عنوان ابزاری چون غل و زنجیرهای سر راهتان قرار گیرد تکلیف چیست؟ اخیرا یکی از اقوام پس از گذشت پانزده سال از آلمان به ایران برگشته بود و در یکی از شبهای میهمانی که بحث و گفتوگو بر سر امور تجاری و کسب و کار داغ بود در پایان گفتوگو گفت: "من میدانم وقتی به آلمان و دوباره بعد از پانزده سال به ایران برگردم همین حرفها دوباره تکرار میشوند."
هر تصمیمی که میگیرید و به آن عمل نمیکنید به نیروی منفی در خنثیسازی اراده شما کمک میکند. دیگران نسبت به شما اعتماد خود را از دست میدهند، مشکلات فراوان مالی و اقتصادی گریبان شما را خواهد گرفت، افسردگی به سراغ شما خواهد آمد، ناخودآگاه مانع رشد دیگران نیز خواهید بود و مشاور خوبی برای خود و خانواده و دوستانتان نخواهید شد.
تستی که انتخاب شده تا حدودی به مفروضات غلط ذهنی ما اشاره دارد کهفکر و ذهنو حتی هوش بالای ما میتواند گاهی مانع تصمیمگیریهای مهم در خصوص انتخاب و اجرای یک طرح اقتصادی شود. گاهی امنیت خود نیز یکی از موانع موفقیت محسوب میشود. کارمندی که حقوق کافی دریافت میکند و کمی از آن را هم پسانداز میکند و بالاخره لنگان خود را به منزل میرساند دیگر چرا خود را درگیر زیادهطلبی، مالاندوزی، حرص و طمع و دردسر کند. اما به همین چند واژه اخیر انتقاداتی وارد است اینکه چرا ما به جای آنها این واژهها را به کار نبریم: خلاقیت، سازندگی، سرزندگی، دستگیری، شکوفایی و رشد، نشاط معنوی، استقلال و آزادی و سربلندی و ایثار.
اگر حرکت نکنیم حسود میشویم، دایما در حال اعتراض و نالیدن از اوضاع و احوال زمانه خواهیم بود.
سخت گرفتن از دیگر تعصبات فکری ماست. ولی سختیها، با ماندن سختتر میشوند و با کوشش، به آسانی تبدیل خواهند شد. ساده انگاشتن بهتر از سخت دیدن به شما سود میرساند این سختیها بیرونی نیستند. سختتر از هر سختی تغییر در فکر شماست. میتوانید به اینگونه تفکر خود را عادت دهید، همانطوری که به عکس آن عادت کردید. اگر در هر کاری به بزرگنمایی سختیها بپردازیم پس بهتر است در رختخواب خود باقی بمانید.
زندگی مانند جزر و مد دریا است همیشه شما برنده نیستید و همینطور هیچگاه در بازندگی مطلق قرار نخواهید گرفت. به تعبیر کتاب مقدس قرآن مجید حکایت زندگی مانند باغی است که یک روز آن را پردرخت و سبز و خرم میبینید و فردای آن روز همه درختان و باغ یک باره خشک میشود و دوباره این چرخه خرمی و خشکی ادامه خواهد داشت. پس نباید در این گردونه دو صفت منفی را پرورش دهیم: یکی ناامیدی و دومی تکبر. ناامیدی وقتی که چیزی ندارید و تکبر زمانی که در ناز و نعمت به سر میبرید. باید با طبیعت زندگی هماهنگ شوید. طبیعت هستی، رو به تکامل، حرکت، گستردگی و فراوانی در حرکت بوده و همه چیز آن زیبا و پرحکمت است.
حتی خشکی آن هم زیباست. طبیعت هیچگاه از خشک سالی و برهوتی خویش شرمنده نیست. هیچگاه از این وضعیت ناامید نیست چون نیروی الهامبخشی میگوید اینطور نخواهد ماند و باز طبیعت در زمان بارش و سبزی و خرمی نقش دیگری بر زیبایی خود میزند و هیچگاه از برکات خود مغرور نمیشود و بیدریغ هر چه را دارد به جنبندگان روی زمین تقدیم میکند. این چرخه نه در زمان خشکی از حرکت میایستد و نه در زمان سرسبزی متوقف میشود. زودتر عمل کنید، زیاد منتظر نمانید، زود متوقف نشوید، سخت نگیرید. حرکت کنید. شما برنده هستید صاحب همین مجلهای که آن را دوست دارید شاهد و گواه خوبی برای موفقیت است.
در این فکر نباشید که زود نتیجه بگیرید. این تعصب فکری مانع رشد شما میشود. معطوف به نتیجه بودن و منحرف نشدن خوب است اما اگر در اینفکرباشید که قبل از آنکه مراحل مقدماتی را طی کنید به مراحل بعدی برسید فکری غلط و بینتیجه است. شما به هر حال زندگی میکنید، کار میکنید، با دیگران ارتباط دارید، گاهی شادید و گاهی غمگین، گاهی از نتایج پیشرفت خود راضی هستید و گاهی هم نه. اینها برای همه طبیعی است. بیانصافی نکنید به هر حال باید صبور بود و اگر از نتیجه کار خود راضی نبودید فقط از خود سوال کنید آیا واقعا تلاش کردم؟ چه قدر؟ پاسخ خیلی از سوالها را خودتان مییابید پس بهانه نگیرید و دوباره به تلاش خود ادامه دهید.
ارتباطات خود را قوی سازید و به آن معنا ببخشید. گاهی اوقات شما وقت دوستانتان و گاهی آنها وقت شما را بیهوده تلف میکنند. صحبتها و بحثهای پوچ و بیاساس، خندههای خوابآور، خاطرات گذشته و بیهدف و دقت کردهاید که دوستانتان مثل شما هستند. اگر مثل خودتان نبودند با شما نبودند.
مجموعهای از چند نفر که در یک گروه به طور طبیعی و اجتنابناپذیر قرار گرفتند و پایدار و باثبات نزد یکدیگر به دوستی با هم ادامه میدهند. ولی وقتی یکی از آنها بخواهد طور دیگری شود ابتدا گروه وی را غیرعادی میبینند و اگر او بخواهد واقعا تغییر کند آنها یا او را نمیپذیرند یا او آنها را متفاوت با خود میبیند. دیگر وقت و فکر و کار و فعالیتش خود به خود با اوقات و شرایط گروه متناقض میشود و کمکم این عضو انقلابی از گروه پستتر به گروه برتر ملحق میشود. البته ارزشگذاری بین گروهها در کار نیست فقط این قانون را که هر کسی معرف گروه خودش است، نمیتوان انکار کرد. اگر واقعا به دوستانتان علاقه دارید باید آنها را تشویق به غنیسازی گروه کنید و اگر نپذیرفتند بهتر است از آنها جدا شوید. البته نه به معنی قهر به این معنی که فرصت و شرایط تغییر بیشتر برای شما فراهم شود و به گروههایی که با شما همسوتر و موافقترند بپیوندید.
سخت کار کنید و در کارتان جدی باشید. در موقعیتهایی که مانع انجام کارتان میشوند قرار نگیرید، برای آنها وقت تعیین کنید. به خودتان متکی باشید. اسیر گردبادهای توفانی افکار دیگران نباشید. حرفها را بشنوید و بهترین آن را انتخاب کنید. چیزی را انتخاب کنید که زود دستخوش فشارهای خارجی نباشد.
تصمیمهایتان را اجرا کنید. اگر در اجرا اشتباه کردید کل تصمیم را دور نریزید بلکه اشتباه را اصلاح کنید. مگر چند بار به شما امانتی را میسپارند که خوب از عهده مراقبت از آن برنیامدهاید؟ تصمیمات درست و کاملا تایید شده از طرف بزرگترها ریش سفیدها و مشاوران، همان امانتهایی هستند که به شما سپرده شده است، و پس نشان دهید که به عهد خود وفا میکنید. سهلانگاری نکنید. حضرت امام (ع) در حدیثی بسیار حکیمانه میفرمایند که نعمتهای خداوند وحشی هستند. کمی به این حدیث فکر کنید. یاد شعر معروفی افتادم که میگفت مرنجان دلم را که این مرغ وحشی/ز بامی که برخاست مشکل نشیند.
بلکه نعمتها همان مرغان وحشی هستند که شما باید با احتیاط به آنها نزدیک شوید و کمکم آنها را اهلی کنید. فرصتها و موقعیتها وحشی هستند، زود میگریزند. تعلل نکنید، چابک سواری کنید. اسبان وحشی را به دام اندازید و بعد از آنها سواری بگیرید. طبیعت و حوش، گریزانی آنهاست و وظیفه همه ما رام کردن با صبر و حوصله و وقت و اراده و ثبات است.
فرض کنیم که در طبقه بالای ساختمانی که آتش گرفته است گیر افتادهاید. طنابی پیدا میکنید که کنار آن یادداشتی گذاشتهاند. در این یادداشت نوشته شده برای اینکه به سطح زمین برسید، این طناب را به دو نیم کنید و بعد دو تکه را به هم گره بزنید. اما شما با خود میگویید اگر این کار را بکنید، طناب بلندتر نمیشود! اغلب اشخاص طناب را به دو نیمه میکنند، زیرا در یادداشتها از آنها خواسته شده طناب را به دو نیم کنند. اما اگر طناب را از طول آن به دو قسمت کنید و بعد دو سر آن را به هم گره بزنید، به طنابی دست پیدا میکنید که به وسیله آن میتوانید خودتان را به زمین برسانید.
مغز خود بهتر استفاده کنید، پرسشنامه زیر را تکمیل کنید.
1- هر چه بهره هوشیتان بالاتر باشد، اندیشمندی انعطافپذیرتر هستید.
درست غلط
2- ما با آموزشهای رسمی، منطقی اندیشیدن را میآموزیم.
درست غلط
3- اندیشیدن در واقع جمعآوری اطلاعات کافی برای تصمیمگیری است.
درست غلط
4- میتوانیم با مطالعه دروسی نظیر ریاضیات و منطق، دلایل هوشمندانه ارایه کنیم.
درست غلط
5- آموزشدهندگان، فیلسوفان، و روانشناسان نسبت به متوسط مردم بیشتر به اندیشه مولد بها میدهند.
درست غلط
6- کسی که معمولا منطقی است، اندیشمند خوبی است.
درست غلط
7- بیشترین نیاز به استدلال زمانی اتفاق میافتد که مسالهای نیازمند راهحل باشد.
درست غلط
8- موقعیتهای دشوار معمولا وقت بیشتری برای دلیل و استدلال نیاز دارند.
درست غلط
9- اندیشه همیشه باید در جهت یک هدف یا عمل هدایت شود.
درست غلط
10- اگر کسی در حالت آرامش قرار بگیرد، طرحهای خوب به راحتی به ذهنش خطور میکند.
درست غلط
محاسبه امتیازات
برای هر جواب "غلط" به خود یک امتیاز بدهید.
امتیاز 10 - 8: شما درباره اینکه فرایند اندیشه چگونه کار میکند اطلاعات خوبی دارید.
امتیاز 7 – 4: شما درباره طرز کار مغز انسان اطلاعات متوسطی دارید، اما میتوانید بر این اطلاعات خود بیفزایید.
امتیاز 3 – 0: شما درباره اینکه فرایند فکر کردن چگونه است، اطلاعات کمی دارید.