تقریبا همه چیز به همین یک عادت برمیگرده، و یکی از مهمترین دلایلی هست که چرا پولدارها پولدارتر میشن و بیپولها بیپول میمونن.
مثلا برندههای لاتاری. بیشترشون در عرض چند سال اون ثروتِ چندین میلیون دلاری رو به باد میدن، چون ذهنیت اونها اینه که هر چه که دارن رو خرجِ رفاه کنن. بیشتر مردم وقتی خونه میخرن، بزرگترین خونهای که میتونن رو میخرن. اگر حقوقشون بالا بره، میرن یه ماشین جدید میخرن. و اگر کافی نباشه، حتی برای خرید چیزهای مختلف وام میگیرن.
در چشم یه کارآفرین، این کار دیوانگیِ محضه. پول فقط وسیلهای برای کسب پولِ بیشتره. وارن بافِت میلیاردر آمریکایی، در سال دوم دبیرستان بود که با دوستش یه ماشینِ بازی پینبال به قیمت 25 دلار خریدن، و توی آرایشگاه محلهشون گذاشتن. در عرض چند ماه، چندین ماشینِ بازی توی آرایشگاههای مختلف داشتن، و درآمد ماهانهی کافی ازشون درمیآوردن. چند تا بچه میشناسین که چنین تفکری دارن؟
همه چیز از همین یک عادت در میاد:
- خودداری مالی. کارآفرین نوپا، لذت و پاداش خودش رو عقب میاندازه تا بازگشت سود به حداکثر برسه. اگر میخواین یه کارآفرین شکستخورده ببینین، دنبال کسی بگردین که ولخرجی میکنه (شریک خودم میخواست در اولین ماهِ شروع کسبوکارمون برای هر دومون ماشین بخره؛ من رد کردم). بیشتر ثروتمندهای خودساخته، حتی مدتها بعد از اینکه به ثروت رسیدهان، باز هم نسبتا مقتصد میمونن؛ سبک زندگی اونها شاید ولخرجی هم داشته باشه، اما تقریبا همیشه خیلی کمتر از درآمدشون خرج میکنن.
- یاد گرفتن مهارتهای مضاعف. کارآفرین حتی به مهارتهای خودش هم به چشم سرمایهگذاری نگاه میکنه؛ از وقتی که صرف میکنه، باید بیشترین بازگشت ممکن رو کسب کنه. مثلا: ساخت نرمافزار، رهبری دیگران، شناسایی روندهای آینده. این کارآفرینها عمدتاً خودآموختهان، و برای این مسئله خیلی هم تلاش میکنن. اونها زحمت میکشن تا از خودشون آدمی بسازن که ثروتمند میشه.
- داراییهایی دارن که در هم ضرب میشن. بعیده کسی با عرق ریختن پولدار بشه. کارآفرینها خیلی زود میفهمن که کارآمدترین روش، بهطور کلی داشتن یه شرکته؛ یعنی ترکیب تلاشهای خودت با دیگران. بیل گیتس شاید بچهی باهوشی بوده باشه، اما هیچوقت از برنامهنویسی آزاد نمیتونست 50 میلیارد دلار در بیاره. به همین خاطر هست که کارآفرینهای باهوش طوری از درصد مالکیتشون دفاع میکنن که انگار شیشهی عمرشونه.
- حساس به زمان و توجه. زمان و توجه ما، دو محدودیت اصلی زندگی هستن که جایگزین نمیشن - بیاندازه با ارزش، ولی به راحتی هدر میرن. یه کارآفرین موفق به شکل عجیبی به این مسئله حساسه، و سعی میکنه کاملا منظم بشه، تمرکز لیزری پیدا کنه، و ابداً تحمل بهرهوری پایین رو نداره. خیلی از شخصیتهای مشهور، به این نکته هم مشهورن که هر روز همون لباس همیشگی رو میپوشن (مثل زاکربرگ و جابز)، و میگن هرچیزی غیر از این، فقط وقت و توجهشون رو بیدلیل هدر میده.
- واقعگرای مثبت. برای قمار هوشمندانه - که برای پولدار شدن لازمه - باید درک صادقانهای از احتمالات داشته باشی، که عدهی کمی دارن. خیلی از واقعیتهای زندگی تلخ، پیچیده، یا حتی نامعقول هستن، و تلاش زیادی میطلبه که بشه با این واقعیتها کنار اومد. اما در نبود اطلاعات و دانش کامل، این درک کمک میکنه که دنیا رو در نور مثبتی ببینیم. بدبینها کارآفرینهای خوبی از آب در نمیان.
البته مجبور نیستی که به این شیوه فکر کنی. قطعا این تنها راه زندگی کردن نیست. اما اگر میخوای کارآفرین موفقی باشی، باید تلاش کنی مثل یه کارآفرین فکر کنی.
باز نشر:یو تجارت